پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
کانال عکس های اونجوری بدو بیا
نوشته شده در پنج شنبه 7 مرداد 1395
بازدید : 5160
نویسنده : امير محمدي



کانال عکس و فیلم اونجوری زود بیا
نوشته شده در پنج شنبه 7 مرداد 1395
بازدید : 19334
نویسنده : امير محمدي



نبرد رستم و جومونگ به روایت شعر!!
نوشته شده در جمعه 3 تير 1390
بازدید : 1002
نویسنده : امير محمدي

نبرد رستم و جومونگ به روایت شعر!!

به رستم چنین گفت اون جومونگ!
ندارم ز امثال تو هیچ باک
که گر گنده ای من ز تو برترم
اگر تو یلی من ز تو یلترم

رستم انگار بهش برخورد، یهو قاطی کرد و گفت:

منم مرد مردان ایران زمین
ز مادر نزادست چون من چنین
تو ای جوجه با این قد و هیکلت
برو تا نخورده است گرز بر سرت

جومونگ چشماشو اونطوری گشاد کرد و گفت:

تو را هیچ کس بین ایرانیان
نمی داندت چیست نام و نشان
ولی نام جومونگ و سوسانو را
همه میشناسند در هر مکان
تو جز گنده بودن به چی دلخوشی
بیا عکس من را به پوستر ببین
ببین تی وی ات را که من سوژشم
ببین حال میدن در جراید به من
منم سانگ ایل گوکه نامدار
ز من گنده تر نامده در جهان
تو در پیش من مور هم نیستی
کانال 3 رو دیدی؟ کور که نیستی

در اینحال رستم پهلوان، لوتی نباخت و شروع به رجز خوانی کرد:

چنین گفت رستم به این مرد جنگ
جومونگا ! تویی دشمنم بی درنـگ
چنان بر تنت کـــوبم ایـــن نعلبکی
که دیگر نخواهی تو سوپ، آبــکی
مگـــر تو نـــدانی که مـن کیستم؟
من آن (تسو) سوسولت! نیستم
منم رستم، آن شیر ایــران زمین
(بویو) کوچک است در نگاهم همین

بعد از رجز خوانی رستم پهلوان، جومونگ از پشت تپه ای که آنجا پنهان شده بود آمد:

جومونگ آمد از پشت تل سیاه
کنارش(یوها) مــادر بی گنـاه!
بگفت:هین! منم آن جومونگ رشید
هم اینک صدایت به گوشــم رسید
(سوسانو) هماره بود همسرم
دهــم من به فرمان او این سرم
چون او گفته با تو نجنگم رواست
دگر هر چه گویم به او بر هواست!

و بعد از حرفهای جومونگ درد دل رستم آغاز گردید:

و این شد که رستم سخن تازه کرد
که حرف دلش گفت (پس کو نبرد؟!)
بگفت ای جومونگا که حرف دل است
که زن ها گـــرفتند اوضــاع به دست
که ما پهلوانیم و این است حالمان
که دادار باید رسد بر دل این و آن!

و اینچنین شد که دو پهلوان همدیگر را در آغوش گرفتند و بر حال خود گریه سر دادند:

بگذار تا بگرییم چون ابر در بهــــــاران
کز سنگ ناله خیزد بر حال ما جوانان!
 

:: موضوعات مرتبط: اشعار كوتاه , نبرد رستم و جومونگ به روایت شعر!! , ,
:: برچسب‌ها: نبرد رستم و جومونگ به روایت شعر!! ,



شعری در وصف زن ذلیلان (طنز)
نوشته شده در چهار شنبه 1 تير 1390
بازدید : 983
نویسنده : امير محمدي

شعری در وصف زن ذلیلان

 

الهــــی! به مــــــردان در خانه ات!

به آن زن ذلیلان فـــــرزانــــــه ات!

بهآنانکه با امـــــر "روحی فداک"!
نشینند وسبـــــــــــــزی نمایندپاک!

به آنانکه از بیـــــــخ وبن زی ذیند!
شب وروز با امــــــر زن میزیند!

به آنانکه مرعــــــــــوب مادر زنند!
ز اخلاق نیکـــــــــوش دممی زنند!

به آن شیــــــــــــر مردان با پیشبند!
که در ظـــرف شستن بهتاب وتبند!

به آنانکه در بچّــــــــــه داری تکند!
یلان عوضکــــــــــــردن پوشکند!

به آنانکه بی امــــــــــــر واذن عیال
نیایددر از جیبشان یک ریــــــــال!

به آنانکه با ذوق وشــــــــــوقتمـام
به مادر زن خود بگویند: مـــام (!)

به آنانکه دارند بــــاافتخـــــــــــــار
نشان ایزو...نه!"زی ذی نه هزار"!

به آنانکهدامـــــــن رفــو می کنند!
ز بعد رفــــــــویش اُتـــو می کنند!

بهآنانکه درگیــــر ســــوزن نخند!
گرفتـــــــــــار پخت و پز مطبخند!

بهآن قرمــــــــه سبزی پزان قدر!
به آن مادران به ظاهــــــــــرپدر(!)

الهـــــــــی! به آه دل زن ذلیــــــل!
به آن اشک چشمان "ممّدسبیل"(!)

به تنهای مردان که از لنگـــه کفش
چو جیــــــــغ عیالاتشان شدبنفش!

:که مارا بر این عهـــد کن استوار!
از این زن ذلیلی مکنبرکنـــــــار!

به زی ذی جماعت نما لطف خاص!
نفرما از این یوغمــــــارا خلاص


:: موضوعات مرتبط: اشعار كوتاه , شعری در وصف زن ذلیلان (طنز) , ,
:: برچسب‌ها: شعری در وصف زن ذلیلان (طنز) ,



زندگي زيباست اگرچه سخت است
نوشته شده در چهار شنبه 28 ارديبهشت 1390
بازدید : 1518
نویسنده : امير محمدي

میدانم نمی شود معنا کرد ...

زندگی زیباست اگرچه سخت است

جاده ای است هموار اگرچه پرپیچ و خم است

دفتری است کوچک اگرچه پر معناست

آسمانی است آبی اگرچه گاهی بارانی

خاطراتش زیباست اگرچه پر معماست

و

در آخر ...

دریایی است طوفانی که ساحلش آرام و قرار ندارد.

 

ارسال شده توسط:  احساس  http://love-story-e.mihanblog.com

 


:: موضوعات مرتبط: اشعار كوتاه , ,
:: برچسب‌ها: زندگي زيباست اگرچه سخت است ,



سلام علي ساكن كربلا
نوشته شده در چهار شنبه 28 ارديبهشت 1390
بازدید : 1694
نویسنده : امير محمدي

سلام علي ساكن كربلا

پر مي زنه دلم تا گنبد طلا

 

صحنن و سراي تو ،‌ ايوون طلاي تو 2

به خدا خود بهشته 3

 

فرش عزاي تو ، روضه هاي تو

به خدا خود بهشته 3

 

سلام علي ساكن كربلا

پر مي زنه دلم به گنبد طلا

 

قسم به گيسويت به طاق ابرويت

كه دل از تو بر نگيرم 3

 

آرزومه كه يك شب ، كه جون مياد بر لب

با حسين حسين بميرم 3

 

كيه كه از عشق تو سائل مي خونه نشه

كيه كه اسم تو رو بشنوه ديونه نشه

 

سلام علي ساكن كربلا

پر مي زنه دلم تا گنبد طلا

 


:: موضوعات مرتبط: اشعار كوتاه , ,
:: برچسب‌ها: سلام علي ساكن كربلا ,



زندگی زیباست اگرچه سخت است
نوشته شده در چهار شنبه 28 ارديبهشت 1390
بازدید : 1509
نویسنده : امير محمدي

میدانم نمی شود معنا کرد ...


زندگی زیباست اگرچه سخت است

جاده ای است هموار اگرچه پرپیچ و خم است

دفتری است کوچک اگرچه پر معناست

آسمانی است آبی اگرچه گاهی بارانی

خاطراتش زیباست اگرچه پر معماست

و

در آخر ...

دریایی است طوفانی که ساحلش آرام و قرار ندارد.


:: موضوعات مرتبط: اشعار كوتاه , ,
:: برچسب‌ها: زندگی زیباست اگرچه سخت است ,



عرق شرم
نوشته شده در چهار شنبه 28 ارديبهشت 1390
بازدید : 1740
نویسنده : امير محمدي

قطعه گم شده اي از پر پرواز كم است

يازده بار شمرديم و يكي باز كم است

اين همه آب كه جاريست نه اقيانوس است

عرق شرم زمين است كه سرباز كم است


:: موضوعات مرتبط: اشعار كوتاه , ,
:: برچسب‌ها: عرق شرم ,



به تیر غمزه صیدش کرد ...
نوشته شده در چهار شنبه 28 ارديبهشت 1390
بازدید : 1204
نویسنده : امير محمدي

مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو

جهان پر فتنه خواهد شد از آن چشم و از آن ابرو


غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی

نگارین گلشنش روی است و مشکین سایبان ابرو


هلالی شد تنم زین غم که با طغرای ابرویش

که باشد مه که بنماید ز طاق آسمان ابرو


تو کافر دل نمی بندی نقاب زلف و می ترسم

که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو


اگرچه مرغ زیرک بود حافظ در هواداری

به تیر غمزه صیدش کرد چشم آن کمان ابرو


:: موضوعات مرتبط: اشعار كوتاه , ,
:: برچسب‌ها: به تیر غمزه صیدش کرد , , , ,



اشعار كوتاه
نوشته شده در چهار شنبه 14 ارديبهشت 1390
بازدید : 1785
نویسنده : امير محمدي

   نه دل در دست محبوبي گرفتار، نه سردرکوچه باغي برسردار، از اين بيهوده گرديدن چه حاصل؟، پياده مي شوم، دنيا نگهدار

----------------------------اشعار كوتاه . اس ام اس پيامك . مسیج پیام كوتاه ----------------------------

   شايد آن روز كه سهراب نوشت : تا شقايق هست زندگي بايد كرد، خبري از دل پر درد گل ياس نداشت، بايد اينجور نوشت، هر گلي هم باشي، چه شقايق چه گل پيچك و ياس، زندگی اجبارست

----------------------------اشعار كوتاه . اس ام اس پيامك . مسیج پیام كوتاه----------------------------

   من در این کلبه خوشم، تو در ان اوج که هستی خوش باش، من به عشق تو خوشم، تو به عشق هر که هستی خوش باش

----------------------------اشعار كوتاه . اس ام اس پيامك . مسیج پیام كوتاه ----------------------------

   ای كه از درد دلم با خبری ، قرص دل درد مرا كی می خری؟

----------------------------اشعار كوتاه . اس ام اس پيامك . مسیج پیام كوتاه---------------------------

   روزگاري مردم دنيا دلشان درد نداشت، هر كسی غصه اينكه چه مي كرد نداشت، چشم سادگی از لطف زمين مي جوشيد، خودمانيم زمين اين همه نا مرد نداشت

---------------------------- ااشعار كوتاه . اس ام اس پيامك . مسیج پیام كوتاه----------------------------

   کلاس عشق ما دفتر ندارد، شراب عاشقی ساغر ندارد، بدو گفتم که مجنون تو هستم، هنوز آن بی وفا باور ندارد

----------------------------اشعار كوتاه . اس ام اس پيامك . مسیج پیام كوتاه ----------------------------

   ای غم ، تو که هستی از کجا می آيی؟

هر دم به هوای دل ما می آيی

باز آی و قدم به روی چشمم بگذار

چون اشک به چشمم آشنا می آي
ی

---------------------------- اشعار كوتاه . اس ام اس پيامك . مسیج پیام كوتاه----------------------------

   تصوير چشمان تو را در رويا ها كشيدم، باغ گلی از جنس نیلوفر كشيدم، تو گم شدی در جاده های ساكت و دور، من هم به دنبال نفس هايت دويدم

---------------------------- اشعار كوتاه . اس ام اس پيامك . مسیج پیام كوتاه---------------------------

   باز در کلبه ی عشق،  عکس تو مرا ابری کرد، عکس تو خنده به لب داشت ولی اشک ، چشم مرا جاری کرد

---------------------------اشعار كوتاه . اس ام اس پيامك . مسیج پیام كوتاه----------------------------

   شيشه ها شکستنيست، زندگی گذشتنيست، اين فقط محبت است، که هميشه ماندنيست

----------------------------اشعار كوتاه . اس ام اس پيامك . مسیج پیام كوتاه---------------------------

   تو اگر باز کنی پنجره ای سمت دلم ، میتوان گفت که من چلچله لال توام، مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف ، سخت محتاج به گرمای پر و بال توام

---------------------------- اشعار كوتاه . اس ام اس پيامك . مسیج پیام كوتاه----------------------------

   راز دل با كس نگفتم چون ندارم محرمی ، هر كه را محرم شمردم عاقبت رسوا شدم ، راز دل با آب گفتم تا نگويد با كسی ، عاقبت ورد زبان ماهی دريا شدم

----------------------------اشعار كوتاه . اس ام اس پيامك . مسیج پیام كوتاه----------------------------

   من آن رودم که تنها آب دارم ، نگاهی خسته و بی تاب دارم ، من عشق نور دارم در دل اما ، فقط تصویری از مهتاب دارم

----------------------------اشعار كوتاه . اس ام اس پيامك . مسیج پیام كوتاه----------------------------

   فرياد من از داغ توست ، بيهوده خاموشم مکن ، حالا که يادت ميکنم ، ديگر فراموشم مکن ، همرنگ دريا کن مرا ، يکبار معنا کن مرا

----------------------------اشعار كوتاه . اس ام اس پيامك . مسیج پیام كوتاه -------


:: موضوعات مرتبط: اشعار كوتاه , ,
:: برچسب‌ها: اشعار كوتاه ,



اشعاري كوتاه و عاشقانه از احمد شاملو
نوشته شده در شنبه 27 فروردين 1390
بازدید : 1572
نویسنده : امير محمدي
 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ

 

در نگاه ات همه ي مهرباني هاست:

قاصدي كه زندگي را خبر مي دهد.

و در سكوت ات همه ي صداها:

فريادي كه بودن را تجربه مي كند.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

كوه با نخستين سنگ ها آغاز مي شود

و انسان با نخستين درد.

در من زنداني ستمگري بود

كه به آواز زنجيرش خو نمي كرد-

من با نخستين نگاه تو آغاز شدم.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو كه اي؟ سرو آزاده ي من

نور چشم خدا داده من

چشم تو، جام من، باده ي من

تو اميدم، توانم، بقايم.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

سالها دل بمهر تو بستم

پشت خود را ز غمها شكستم

نيمه شبها براهت نشستم

تا شود از تو روشن سرايم .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

چون روي بامدادان ز پيشم

غمزده، خسته جان، دلپريشم

بي خبر از دل و جان خويشم

همدم غم، اسير بلايم .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تا كه شب سوي من باز گردي

بادل خسته همراز گردي

همدم جان ناساز گردي

بر فلك هست، دست دعايم .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

من ز دنيا، تو را برگزيدم

رنج بي حد بپايت كشيدم

تا شود سبز، باغ اميدم ـ

جان ز تن رفت و نيرو ز پايم .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

زندگي بي تو، شوري ندارد

بي تو جانم سروري ندارد

چشم من بي تو نوري ندارد

اي جمال تو نور و ضيايم .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

يادم آيد يكي نيمه شب بود

در تن و جان تو سوز تب بود

جان من زين مصيبت بلب بود

شاهدم گريه ها يهايم .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بي خبر بودي از زاري من

غافل از رنج بيداري من

فارغ از درد و غمخواري من

و آنهمه ندبه و ناله هايم .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بودي آن عهدها خاكبيزان

ميخراميدي افتان و خيزان

من بدنبال تو اشكريزان

تا كه در پاي تو سر بسايم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بود آن روزگاران، شبانم

نرگسي مست تر از شرابم

سيمگون سينه، چون ماهتابم

رفت از كف جمال و صفايم .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بلبل من! نواي تو خواهم

عمر را در هواي تو خواهم

زندگي را براي تو خواهم

تو بپائي اگر من نپايم .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دست ات را به من بده

دست هاي تو با من آشناست

اي دير يافته با تو سخن مي گويم

به سان ابر كه با توفان

به سان علف كه با صحرا

به سان باران كه با دريا

به سان پرنده كه با بهار

به سان درخت كه با جنگل سخن مي گويد

زيرا كه من

ريشه هاي تورا دريافته ام

زيرا كه صداي من

با صداي تو آشناست.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شانه ات مجاب ام مي كند

در بستري كه عشق

تشنه گي ست

زلال شانه هاي ات

هم چنان ام عطش مي دهد

در بستري كه عشق

مجاب اش كرده است.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تـن تـو آهـنگي است

و تـن من كلمه اي است

كه در آن مي نـشيند

تا نـغمه اي در وجود آيـد

سروده ي كه تـداوم را مي تـپد

در نگاهت همه ي مهـربـاني هاست:

قـاصدي كه زنـدگي را خبر مي دهد.

و در سكـوتـت همه صداها

فـريـادي كه بـودن را

تـجربـه مي كـند.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

عـشق

خـاطره يي ست به انتـظار ِ حـدوث و تـجـدد نـشسته٬

چـرا كـه آنـان اكـنون هـر دو خـفـته انـد.

در ايـن سوي بـستر

مـردي و

زنـي

در آن سـوي.

تــندبـادي بـر درگـاه و

تـندبـاري بـر بـام.

مـردي و

زنـي
خـفته.

و در انتـظار ِ تـكرار و حـدوث

عــشقي

خـسته.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

با درودي به خانه مي آيي و

با بدرودي

خانه را ترك مي گويي

اي سازنده!

لحظه ي ِ عمر ِ من

به جز فاصله يِ ميان اين درود و بدرود نيست:

اين آن لحظه ي ِ واقعي ست

كه لحظه ي ِ ديگر را انتظار مي كشد.

نوساني در لنگر ساعت است

كه لنگر را با نوساني ديگر به كار مي كشد.

گامي است پيش از گامي ديگر

كه جاده را بيدار مي كند.

تداومي است كه زمان مرا مي سازد

لحظه اي است كه عمر ِ مرا سرشار مي كند.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اشك رازيست

لبخند رازيست

عشق رازيست

اشك آن شب لبخند عشقم بود

قصه نيستم كه بگويي

نغمه نيستم كه بخواني

صدا نيستم كه بشنوي

يا چيزي چنان كه ببيني

يا چيزي كه چنان بداني…

من درد مشتركم

مرا فرياد كن.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

آنگاه بانوي پر غرور عشق خود را ديدم

در آستانه پر نيلوفر،

كه به آسمان باراني مي انديشيد
و

آنگاه بانوي پر غرور عشق خود را ديدم

در آستانه پر نيلوفر باران،

كه پيرهنش دستخوش بادي شوخ بود

و آنگاه بانوي پر غرور باران را

در آستانه نيلوفرها،

كه از سفر دشوار آسمان باز مي آمد.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

من كيم؟ گنج مهر و وفايم

من كيم؟ آسمان سخايم

من كيم؟ چهره يي آشنايم

مادرم، جلوه گاه خدايم

من كيم؟ عاشق روي فرزند

جان من پر كشد سوي فرزند

بر نخيزد دل از كوي فرزند

عاشقم، عاشقي مبتلاي

 


:: موضوعات مرتبط: اشعار كوتاه , ,



صفحه قبل 1 2 صفحه بعد